کد مطلب:3215 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:334

پیشینه تاریخی
پیشینه تاریخی

بیستم جمادی الثانی "روز كوثر" است، پیش از آن مشركین قریش زبان به طعنه گشودند كه نسل پیامبر ادامه نخواهد یافت! از خالق هستی ندا رسید: إنّا اعطیناك الكوثر ... انَّ شانِئَكَ هُوَ الابْتَر (1). در آن روز بزرگ، كوثر ولایت و امامت در زمین جاری گشت و بانوی عفت و ایمان، صدیقه طاهره (س) دیده به جهان گشود تا امامِ همیشه عدالت و انسانیت را مونس و همسر باشد و نسلی پدید آورند كه یازده ستاره امامت، ایستاده بر شاهراه هدایتِ انسانها از آن جمله اند. نسلی كه صلح و جنگش، مناجات و سكوتش، حلم و علمش و حیاتِ سراسر مقاومت و رنج و شهادتش و سرانجامْ غیبتِ موعودِ به انتظار نشسته اش، حكمتهای الهی را رقم می زند و ثابت می كند كه بندگان خدا در عصر هبوط و در حصار زمان و طبیعت به خود وانهاده نشده اند و حق پویان و رهروانِ طریق هدایت را همیشه هدایت كننده ای هست و زمین از حجت حق خالی نخواهد ماند. دوران غیبت آغاز شد و كشمكش هماره خوب و بد نیز ادامه یافت. نسل در نسل، گردنكشان و زرپرستان و اصحاب فساد در جبهه ظلمت خویش و در آن سو مؤمنان و صالحان و پاك سیرتان در وادی نور، رویاروی ایستادند. انوار وحی بر جهان تابیده بود و اسلام با فتح قلوبِ بندگان خوب خدا قلمرو خویش را گسترش می داد و تا دوردستهای شرق و از آن سو تا قلب اروپا پیش می رفت. تمدنی بزرگ و بی سابقه شكل می گرفت و بشر شاهد جهش و تحولی شگرف در پهنه علم و ادب، فرهنگ و هنر و تمامی آثار تمدن واقعی با مبنایی استوار از ایمان و انگیزه بود.

رویكرد فطرتهای بیدار شده به سمت پیام رهایی بخش رسول امین آن چنان گسترده و عمیق بود كه ضعف و ستم حاكمان نالایق نیز نمی توانست پیشرفت دین خدا را متوقف سازد. اروپا در بربریت قرون وسطایی می سوخت و ماده پرستانِ حاكم بر بندگان مظلوم خدا در این خطه از جهان در پشت صلیب مقدس جبهه گرفتند تا پیام آن كسی كه مسیح

حدیث بیداری، ص: 13

بزرگ- علیه السلام- بشارت ظهورش را داده بود، بر دنیای تاریك آنها نتابد و دكان قرون وسطایی كلیسایِ به دور از روحِ مكتب مسیح و حكومت تفتیش عقاید اروپایی- كه حقیقتاً لكه ننگی در تاریخ بشریت است- بی رونق نگردد. و شگفت و افسوس آنكه درست در زمانی كه آنها به خود آمده و عزم آن كرده بودند كه تكلیف دین خاتم پیامبران را یكسره كنند، در این سو آتش نفاق و قدرت طلبی و فرقه گراییهای بنیاد برافكن مشتعل می شد.

و در همین اوان بود كه مجموعه ای از علل و عوامل، زمینه تحولات علمی و صنعتی در اروپا را موجب گشت و تكنولوژی و ماشین به استخدام قدرتها و حكومتهای دشمن درآمد. گسترش علوم و فنون جدید كه تمدن اسلامی سهمی بس عمده و تعیین كننده در آن داشت به جامعه ایستا و ابتدایی اروپا رونقی تازه بخشیده بود. رهبران و حاكمان بلاد اسلامی به جای چاره اندیشی، ننگ غفلت و عقب ماندگی را بر زحمت تلاش و جهاد رجحان دادند و نتیجه این غفلتها و خیانتها آن شد كه دشمن روز به روز بر اقتدار خود افزود و متصرفات خویش را گسترش داد و عملًا بخشهایی از جهان اسلام دردناكانه رسماً در زمره مستعمرات دول استعماری درآمد و داستان تلخ حاكمیت زور و سرمایه و خداستیزی، و دخالتهای پنهانی و آشكار استعمارگران در سرنوشت ملل اسلامی چندین قرن ادامه یافت.

در ایران سلسله های شاهان و سلاطین یكی پس از دیگری روی كار می آمدند و منقرض می شدند. علی رغم جور مداومی كه بر مردم این مرز و بوم می رفت، ملت سختكوش ایران كه ندای توحید و پیام رسالتِ پیامبر اسلام را در همان آغاز راه داوطلبانه لبیك گفته بود، تا دیرزمانی طلایه دار فرهنگ و تمدن اسلامی بود. اما ستمهای شاهان و تفرقه افكنی نو استعماریان رو به فزونی نهاد و بخصوص اینكه دشمن اینك با ابزاری جدید و در پوشش عمران و پیشرفت وارد صحنه شده بود. خیانت و سرسپردگی سلاطین قاجار و همزمانی آن با دخالتهای آشكار دولتین انگلیس و روسیه تزاری در ایران دردناكترین شرایط را

حدیث بیداری، ص: 14

پدید آورده بود. سفارتخانه های دولتهای استعماری نیز مستقیماً در تمام شئون كشور و حتی در عزل و نصب امرای دربار و وزرا و صاحب منصبان نظامی مداخله داشتند. در همین برهه آكنده از مرارتها بود كه بخشهایی وسیع از خاك میهن اسلامی طی قراردادهایی ننگین به بیگانگان واگذار شد و در داخل كشور نیز ناامنی و بی عدالتی و فسادِ حكومت بیداد می كرد. فتوای روحانی بزرگ و مجاهد آیت الله العظمی میرزای شیرازی در نهضت تنباكو و فریادهای اصلاح طلبانه سید جمال الدین اسدآبادی و قیامهای علما در ایران و نجف علیه استعمار انگلیس، اقتدار روحانیت اسلام را آشكار ساخته بود. دولت بریتانیا كانون خطر را شناخته بود. از این رو موجی از روحانیت ستیزی و سیاست زدایی از دین با انواع شیوه ها و حیله ها به راه افتاد و در این میان فراماسونها و غربزدگانِ نوظهور تحت لوای روشنفكری آتش بیارِ این معركه در داخل كشور بودند. مظفر الدین شاه قاجار نیز كه پایگاهی برای خود در مردمش نمی دید چشم امید به دربار روس و انگلیس دوخته بود. و البته دیگر بلاد اسلامی نیز وضعیتی مشابه و تأسف انگیز داشتند.